مولا علی (ع)در خطبه دیباجیه به پنج امر در رابطه با قرآن فرمان داده است:
1. قرآن را بیاموزید که بهترین گفتار است.ابن ابی الحدید در شرح این جمله می نویسد: از آن جهت که خداوند از قرآن با عنوان و نام حدیث یاد کرده «نزل احسن الحدیث کتاباً متشابهاً» (زمر، 39/23) آن حضرت نیز فرموده قرآن بهترین حدیث است. سپس می گوید: عالمان معتزلی به این آیه استدلال کرده اند که قرآن حادث است.

2. قرآن را نیکو بفهمید که بهار دل هاست.علامه ابن میثم در شرح این که قرآن ربیع (بهار) دلهاست می نویسد:وجه مشابهت این است که قرآن در بردارنده تمامی علوم شریف و مفید، و تمامی اسرار شگفت انگیزی است که دل را جلا می دهد، همان گونه که بهار زمانی است که همه گل های دل انگیز شکوفا می شود و موجب روشنایی چشم و خوشحالی می شود.ممکن است مقصود آن حضرت از تفقه، یادگیری و توان خواندن نباشد بلکه غور و تعمق در آن باشد چون تفقه در دین عبارتست از بصیرت همه جانبه و کامل در دین از این رو رسول خدا به هنگام فرستادن مولا امام علی به یمن، درباره اش دعا کرد و فرمود: اللهم فقّه فی الدین (بار الها او را در دین بصیر و آگاه کن).
3. از نور قرآن شفا و بهبودی بطلبید. واضح است انسان و جوامع انسانی همیشه مبتلا به انواع مرض های ظاهری و باطنی، روحی و جسمی بوده و خواهد بود و هیچ مرجع و ملجأ مورد اطمینانی جهت شفا و بهبودی این امراض جز قرآن نیست زیرا ممکن است افرادی و یا پاره ای از علوم بشری ادعای معالجه این امراض را داشته باشند و لیکن اگر دقت شود یا در ادعا صادق نیستند و یا اگر صادق باشند منبع گفته های آنها قرآن است. روایات در این جهت فراوان است، علی بن ابراهیم از پدرش (ابراهیم بن هاشم) از نوفلی از سکونی از امام صادق از پدرانش نقل می کند:شخصی به محضر رسول خدا آمده و از درد سینه شکایت کرد آن حضرت فرمود از قرآن شفا بطلب خداوند می فرماید قرآن شفای دردهای سینه هاست.
4. قرآن را نیکو تلاوت کنید زیرا از داستانهای نیکوست. درباره چگونگی تلاوت و آثار آن مطالب فراوانی رسیده است که به یکی دو نمونه از آن ها اشاره می کنیم. محقق شوشتری در رابطه با تأثیر تلاوت و قرائت قرآن داستان آموزنده ای را گزارش کرده است:ولید پسر مغیره فردی سالخورده و از زیرکان عرب به شمار می آمد و جزو مسخره کنندگان رسول خدا بود. رسول خدا در حجره ای مشغول خواندن قرآن بود مردم سراغ ولید آمده و خواستند: بیا ببین محمد چه می خواند آیا شعر است و یا خطبه و یا کار کاهنان را انجام می دهد. ولید نزدیک آن حضرت رفت و گفت از شعرهایت برایم بخوان: حضرت: فرمود شعر نیست بلکه کلام خداست. گفت: مقداری از آن را بخوان. رسول خدا سوره حم را شروع کرد تا رسید به «فان اعرَضُوا فقل اَنذرْتُکم صاعِقَه مِثلَ صاعِقه عادٍ و ثمود» (فصلت، 41/13) (پس اگر روی برتافتند بگو شما را از عذابی مانند عذاب قوم عاد و ثمود ـ که به باد صرصر و بانک کشنده آسمانی گرفتار شدند ـ بیم می کنم.
ولید بر خود لرزید و مو بر سر و ریشش راست شد. وارد خانه اش شد و پیش قریش نرفت. قریش نزد ابوجهل رفته و گفتند: ای ابا حکم! همانا ابو عبد شمس (ولید) مسلمان شده و پیش ما نمی آید. ابو جهل پیش او رفت و گفت: ای پسر عمو ما را سرشکسته و دشمن را خوشحال کردی آیا مسلمان شدی؟ او گفت: مسلمان نشدم و لیکن کلامی شنیدم که بدنم لرزید. ابوجهل پرسید: آیا خطبه خواند؟ گفت: نه، خطبه کلام متصل است ولی کلام او منثور بود. گفت: شعر خواند. گفت: نه، من را رها کنید تا فردا فکر کنم. فردایش گفت: بروید بگوید او ساحر است زیرا دل مردم را به کار گرفته است.
محقق خوئی در شرح این فراز روایاتی را درباره تلاوت و چگونگی آن بازگو کرده است از جمله: عن عبد الله بن سلیمان قال سألت ابا عبد الله علیه السلام عن قول الله عزوجل «و رتل القرآن ترتیلاً» قال: قال امیرالمؤمنین علیه السلام بیّنه تبیاناً و لا تهذه هذّالشعر و لا تنشره نشر الرمل. عبد الله بن سلیمان می گوید از امام صادق علیه السلام درباره تفسیر قول خداوند متعال: قرآن را با ترتیل بخوانید پرسیدم در پاسخ فرمود: امیر مؤمنان فرموده است: یعنی آن را آشکار بخوانید و همانند شعر با سرعت و مانند رمّالان کند نخوانید.
5. از قرآن پیروی کنید. در پایان مولای متقیان بر عمل کردن آنچه از قرآن فرا گرفته شده تأکید کرده اند. ابن میثم بحرانی در شرح این جمله که چرا حال عالم بی عمل از جاهل بی عمل بدتر است می نویسد: به سه برهان حال عالم بی عمل از نادان بی عمل بدتر است
الف ـ حجت خداوند، نسبت به عالم قوی تر است زیرا نمی تواند عذر بیاورد برای عمل نکردن به اینکه نمی دانستم.
ب ـ حسرت عالمان بی عمل به هنگام مردن و در قیامت بیشتر است چون می دانند چه کمالات زیادی از آنها فوت شده است.
ج ـ عالمان بی عمل بیشتر مورد ملامت و سرزنش اند.
ب ـ تأکید بر پیروی از قرآن
برای آموزش قرآن کریم کلیک کنید
سورد جمهوری اسلامی ایران






